Day 234 – شجریان – قاصدک

January 12, 2012 by Farhang

رفتم
 رفتنی بودم از اول 
شب می روم که نبینی
با دست چگونه خاک پشت پنجره را پاک می کنم
بویی که می تراود ازاین خاک 
اندازه تمام غربت من گریه آور است 
وطن کجاست؟
همیشه اندوه من از او بود.
رفتم 
رفتنی بودم از اول 
تنها می روم که نبینی
راه چگونه خسته ام می کند 
چیزی که در این راه است 
دور است وبی بازگشت
رفتم
اگر رفیق آمد 
اگر پرسید 
بگو که نیست 
رفته است  مدتیست
اسماعیل یوردشاهیان اورمیا

No Comments

No comments yet.

Sorry, the comment form is closed at this time.